آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

راشین جون! 9 ماهگیت مبارک عزیزم! متاسفانه راشین نزدیک 9 ماهگیش مریض شد و بشدت سرفه میکرد و اسهال شدیدی داشت. حتی 2 شب بخاطر سرفه بالا آورد و خیلی بدخواب شد. البته خانوادگی سرما خورده بودیم ولی راشین از همه بدتر بود. به همین خاطر از مادر جون درخواست کردیم که بیاد پیشمون. بنده خدا مادر جون و خاله فرزانه همون روز از خوی حرکت کردن و روز بعدش پیشمون بودن. خدا رو شکر به برکت وجودشون حال هممون خوب شد. از جمله کارهای جدیدی که راشین میکنه اینه که در حالت ایستاده, دستهاش رو ول میکنه و تا چند ثانیه مستقل می ایسته. الان یکی از بازیهامون هم همینه یعنی میاد دستهامو میگیره و بلند میشه و بعد دستهاشو رو ول میکنه و بعد از مدتی ایستادن, خودش رو توی بغلم پر...

یکی از سرگرمیهای آخر هفته آیلین, شرکت در برنامه های متنوع و خوب کتابخانه محل هستش. بخصوص که نزدیک خونمون هم دوستای خوبی بنامهای سورنا و ساینا پیدا کرده و با هم توی این برنامه ها شرکت میکنن. از اونجاییکه آیلین تئاتر رو دوست داره, براش بلیت " گربه سیاه ناقلا " رو خریدم. ولی چون فعلا با راشین کوچولو نمیشه همگی بریم, آیلین با باباش رفت داخل و من و راشین توی مجتمع گشتیم تا تئاتر تموم بشه. راشین عزیزم بالاخره موفق شد که میز جلوی مبل رو بگیره و بلند بشه. جالبه که تا بلند میشه سریع از خودش پذیرایی میکنه و کشمش و میوه برمیداره و میخوره و این کارش خیلی بامزست. اون موقعست که آدم دلش میخواد بگیره و بخورتش. چند روز پیش هم دیدم از خواب...

هر سال قبل از اومدن پاییز و زمستون من غصه دار میشم که میخواد روزا کوتاه بشه و دلگیر, اینکه هوا سرد و آلوده میشه و از همه بدتر مریض شدنها زیاد میشه. ولی امسال سعی کردم به زیباییهای پاییز و نکات مثبتش فکر کنم تا بهمون سخت نگذره. به همین خاطر سعی کردیم از کوچکترین فرصتها استفاده کنیم و از قشنگیهای طبیعت لذت ببریم. یکی از جاهایی که پاییز و طبیعت زیبایی داشت جاده سولقان و امامزاده داوود بود که هفته پیش رفتیم و خیلی بهمون خوش گذشت. بخصوص که قبلش هم بارون اومده بود و هوا خیلی لطیف بود. خوشبختانه آیلین و راشین هم طبیعت رو دوست دارن و معلومه که با تمام وجود لذت میبرن. یکی از جاهای دیگه ای که در هوای مه آلود و بارونی رفتیم پارک کوهسار بود ک...

8 ماه از زمینی شدن راشین عزیزم گذشت و هر روز این 8 ماه برامون خاطره انگیز بود. خاطراتی که برامون خیلی با ارزشه و حتی یادآوریش هم خنده بر لبامون میاره. خوشبختانه راشین هر روز پیشرفت میکنه و کارهای جدید انجام میده. الان دیگه سرک کشیدن به کشوها و وسایل خونه شروع شده و ما سعی میکنیم محدودیتها رو بهش یاد بدیم. تا حدودی نشون داده که قابل کنترله. مثلا چند روز پیش سراغ وسایل دکوری رفته بود ولی وقتی بهش گفتم که نباید دست بزنی دستش رو کنار کشید. البته چند بار وسوسه شد و دستش رو دراز کرد ولی بعدش اومد کنار. به همین خاطر ما هنوز چیزی رو جمع نکردیم و امیدواریم کاری باهاشون نداشته باشه. از الان دستش رو به میز و صندلی میگیره تا بلند بشه ولی هنوز نت...

چند وقتی بود که دندون راشین میخواست دربیاد و اذیتش میکرد. حتی قسمتی از لثه اش هم شکاف برداشته بود ولی خبری از دندون نبود. در مسیر برگشت از مشهد, راشین توی قطار تب کرد و ما حدس زدیم بخاطر دندون درآوردنشه. چون هبچ کدام از علایم سرماخوردگی و مریضی رو نداشت و سرحال بود. با دادن قطره استامینوفن تبش قطع شد ولی نصفه شب دوباره تب کرد. لازمه بگم که راشین از دارو خوردن خوشش نمیاد و چند نفر باید بسیج بشن تا بتونن بهش دارو بدن. حتی قطره مولتی ویتامین رو هم دوست نداره و مجبورم قطره آهنش رو موقع حموم بردنش بهش بدم. نهایتا بعد از دو روز تبش قطع شد و اسهال شروع شد. تا اینکه 14 آبان نوک اولین دندون راشین بیرون اومد و طبق رسوم براش آش دندونی درست کردم و به ه...

حرکت به سمت مشهد با قطار 6 آبان خونه عمو بابک پاییز زیبای منطقه زشک در یک روز بارونی زیارت امام رضا تب کردن راشین در مسیر برگشت ...

الان دیگه راشین کوچولو حسابی شیطون شده و کامل چهار دست و پا میره و اینکارش برای ما خیلی تازگی داره و کلی ذوق میکنیم. اینطوری دیگه خودش میره سر وسایل خونه و کم کم همه جا رو داره شناسایی میکنه. ماشالا سرعتش هم زیاد شده و تا یه لحظه غفلت میکنی, کار خودش رو میکنه. مثلا هفته پیش توی آشپزخونه بود و تا خواستم به گلدون آب بدم برگشتم دیدم که سطل برنج رو سرنگون کرده و همه جا برنج شده. راشین بیشتر غذاها رو میخوره و علاقه خاصی هم به بلال داره. وقتی بهش بلال میدیم با ذوق زیاد میگیره دستش و ملچ و ملوچ میکنه. حتی بعضی وقتا از دونه هاش میره دهنش و براحتی قورت میده. آیلین گلم علاقه خاصی به هوای بارونی و قدم زدن زیر بارون داره. چند هفته پیش که با...

...

آیلین داره کم کم با حروف آشنا میشه و طرز نوشتن اونا رو یاد میگیره و از اینکه میتونه بعضی کلمات مثل بابا, مامان و آب رو بنویسه ذوق میکنه. خوشبختانه مشقاشو بعد از ناهار خوردن, تمیز و خوب مینویسه. البته بعضی وقتا هم شیطنت میکنه و تکلیفاش رو با عجله مینویسه و یا فراموش میکنه. ولی در کل مدرسه اش رو دوست داره, بخصوص از اینکه با سرویس میره و میاد خیلی راضیه. آیلین سنتور رو بعنوان آلت موسیقی خودش انتخاب کرد و بهمین خاطر براش سنتور خریدیم. خوشبختانه علاقه زیادی به یادگیری سنتور داره و توی کلاس خوب یاد میگیره. راشین هم داره چهاردست و پا میره. البته نه بطور پیوسته بلکه دو تا میره و بعدش میشینه و دوباره چندتای دیگه میره و بالاخره خودش رو به شی ...

راشین جونم! 7 ماهگیت مبارک گلم! این ماه 7 ماهگی راشین متقارن با سالگرد ازدواج ما بود و به همین مناسبت جشن کوچیکی برای خودمون گرفتیم و شام رفتیم رستوران. البته راشین فقط تونست از برنجش بخوره. راشین الان از حالت نشسته به حالت چهار دست و پا درمیاد ولی نمیتونه پاهاش رو حرکت بده و مدتی توی اون فرم میمونه و بعدش روی زمین دراز میکشه. ولی در جایی که نشسته در تمام جهات میچرخه. علاقه خاصی به رفتن زیر میز و مبل داره و ما مدام از میز جداش میکنیم و اون دوباره میاد. عادت کرده که غذاش رو توی صندلی غذا بخوره البته حتما باید چیزی دستش باشه که باهاش بازی کنه وگرنه غذا دادن بهش غیر ممکن میشه. در حال حاضر انواع میوه ها مثل نارنگی, گلابی, موز و انگور رو می...