نوروز 98
27 اسفند بار سفر رو بستیم و با قطار به سمت مشهد حرکت کردیم. 28 اسفند به مشهد رسیدیم که مصادف با چهارشنبه سوری هم بود. اون شب کنار عمو بابک اینا آتیش روشن کردیم و از روش پریدیم. جالب بود که ادن شب وقتی راشین رو بردم کنار آتیش گفت " جیز ". 29 اسفند هم روز پدر بود و خوشبختانه هر دو پدر عزیز کنارمون بودن و از وجودشون لذت بردیم. جا داره از پدرجون هم یادی کنیم و بگیم روحش شاد. آخر شب ساعت 1 و 28 دقیقه سال تحویل بود و با اینکه دیروقت بود ولی همه حتی راشین هم بیدار موندن. البته آیلین و پارسا خیلی هیجان داشتن تا کادوهاشون رو بگیرن. بدین ترتیب سال 98 در کنار عزیزانمون آغاز شد و امیدوارم در کمال خوشی و سلامتی به پایانش برسونیم. ...
نویسنده :
مامان آیلین
7:08