عزیز دلم! توی هفته گذشته یه کم ماشین مشکل پیدا کرده بود و ما مجبور شدیم یه چند روزی رو با آژانس بیاییم و بریم. صبح شنبه هم که از مشهد برگشتیم، مستقیماً از ایستگاه قطار رفتیم سر کار و تو رو گذاشتم مهد. موقع برگشتن چون دیدم ذوق راه رفتن رو داری، مادر و دختر پیاده تا سر خیابون اومدیم و سوار تاکسی شدیم. به عنوان جایزه هم برات آب میوه خریدم تا نوش جان کنی. دلبندم! یه اخلاق با مزه ای که داری اینه که دوست داری همه بهت توجه کنند به طوریکه توی تاکسی همه مسافرها رو صدا می کردی و باهاشون دالی بازی می کردی. همچنین توی خونه هر کاری که انجام میدی، تک تک افراد به خصوص بابا جون رو صدا می کنی و می خوای که برات دست بزنند و جالبتر اینه که همه رو هم...