آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

تولد 19 ماهگی

دختر نازنینم! تولد 19 ماهگیت مبارک! عزیزکم!  از تو میخواهم که هیچ وقت وجود نازنینت، نگاه معصومت، دستان پرمهرت و لبخند زیبایت را از ما دریغ نکنی که شدیداً تشنه آنهاییم. امیدوارم همیشه پایدار باشی. ...
17 مهر 1392

شیطنتهای آیلین

دخترم، پاره تنم! این روزا خیلی شیطون بلا شدی و هر روز کارهات، شیرین و شیرین تر میشه و دیدن این کارهای بامزه ات، باعث میشه با وجود تمام مسائل و درگیریهای زندگی، لبخند بر لبانمان بیاد و لحظه ای تمام اونها رو فراموش کنیم. از جمله می تونم به موارد زیر اشاره کنم: - در کنار علاقه به نقاشی، علاقه زیادی به مداد رنگی پیدا کردی به طوریکه بعد از خط خطی کردن کاغذ، همه مداد رنگیها رو توی دستت جمع میکنی و ولشون نمی کنی. حتی بعضی وقتها مداد رنگی به دست می خوابی و بعد از خوابیدنت اونها رو از دستت میگیرم. - چند روز پیش وقتی کاپشنم رو که دور کلاهش خز داره، پوشیده بودم، خیلی بامزه به خزش نگاه کردی و گفتی " پیشی پیشی". مدام هم میومدی و روی خزش دست میکش...
17 مهر 1392

ناگفته ها

دختر نازنینم! ببخشید که اخیراً نتونستم به وبلاگت سر بزنم. عزیزم از جمله اتفاقاتی که توی این مدت افتاد این بود که عمو بابک اینا اومدن پیشمون و تو هم با پارسا کلی بازی و شیطونی کردین. به خصوص وقتی با هم رفتیم پارک ملت، تاب سواری و توپ بازی کردین و بهتون خوش گذشت. همچنین این مدت بابا برای ماموریت کاری رفت دبی و توی اون مدت 12 روزه، یا ما رفتیم پیش خاله افسانه یا ایشون اومد پیشمون و یه چند روزی هم تنها موندیم.  بابا جون هم کلی لباس خوشگل و دو جفت کفش ناز برات خریده بود که خیلی دوستشون داشتی. به خصوص وقتی کفش اسپورتی رو که چراغ هم داشت، پوشیده بودی، دیگه دوست نداشتی در بیاری و مدام راه میرفتی و به چراغهاش نگاه میکردی. ...
15 مهر 1392

تولد 18 ماهگی

دختر نازم! تولد 18 ماهگیت و روز دختر مبارک! دلبندم! امسال تولد 18 ماهگیت و روز دختر، بهم نزدیک بودن که امیدوارم هر دو مبارکت باشه. هر روز خداوند رو به خاطر دادن دختر و اونهم دختری مثل تو شکر میگم و ازش میخوام که همیشه تو رو در پناه خودش حفظ کنه. خوشبختانه واکسن 18 ماهگیت هم به راحتی سپری شد و فقط یه کم تب کردی. یکی گفت داره بارون میاد خوب که نگاه کردم، دیدم هوا اصلاً ابری نیست. فهمیدم این فرشته ها هستن که دارن گریه میکنن. آخه یکیشون کم شده و الان 18 ماهه که اومده پیش ما. ...
14 شهريور 1392

شیرین کاری و لغتنامه

آیلینم! دلم برات بگه از شیرین کاریهای جدیدت: - وقتی بهت میگم بیا بریم ددر، سریع میگی " دوپ دوپ " و دنبال توپت میگردی و بعد از پیدا کردنش میزنی زیر بغلت و پشت در خونه آماده و حاضر منتظر میشی. - وقتی عکسای عروسیمون رو که به دیوار زدیم، می بینی مدام تکرار میکنی " ماما، بابا ". - خیلی از چیزها مثل سوئیچ، عروسک و ... رو میبری میندازی توی ماشین لباسشویی و برای همین وقتی دنبال چیزی میگردیم اول به ماشین لباسشویی سر میزنیم. - از تاریکی اصلاً نمی ترسی به طوریکه دیروز دیدم رفتی توی حموم و در رو هم بستی و توی تاریکی داری با تشت و ... بازی میکنی یا اینکه چند شب پیش همه چراغها رو خاموش کردیم تا بلکه دست از شیطنت برداری و بخوابی. ولی هیچ ف...
7 شهريور 1392

روسری سر کردن آیلین

دخترم، پاره تنم! یکی از کارهای شیرینت اینه که شال یا رو سری منو بردای و سرت کنی. بعضی وقتها هم هر چی دستت میرسه برمیداری و میندازی روی سرت و توی خونه راه میری و مثل اینکه خودت هم میدونی قیافت خیلی با مزه میشه چون میری جلوی آینه و به خودت نگاه میکنی و میخندی. حتی چند روز پیش وقتی اومدم مهد کودک دنبالت، دیدم ملافه اونجا رو انداختی روی سرت و دوست نداری برداری. برای همین منم مانع نشدم و همین طوری آوردم و سوار ماشینت کردم. ولی قیافت اونقدر با مزه شده بود که دلم نیومد ازت عکس نگیرم. ...
3 شهريور 1392

آیلین باسلیقه

آیلین جونم! یکی از کارهای با مزه ای که دیروز انجام دادی، این بود که وقتی برات سوپ گرم کردم و بهت گفتم بیا بریم سوپ بخوریم، با دیدن سوپ سریع رفتی و از کشوی کابینت زیر اندازی رو که معمولاً برای غذا خوردن زیرت میندازم، برداشتی و جلوی تلویزیون روی زمین انداختی و بعدش پریدی کنترل تلویزیون و دی وی دی رو برام آوردی تا برات کارتون بزارم و بعدش نشستی روی زیر انداز و آماده غذا خوردن شدی. از بس این کارت شیرین و جذاب بود که اون لحظه دوست داشتم بگیرم و بخورمت. در واقع با این رفتارت، تمام کارهای خودم رو بهم تحویل دادی. ضمناً این روزا بعد از غذا خوردن هم، ظرفش رو برمیداری و می بری آشپزخونه و سعی می کنی روی کابینت بزاری و بعدش زبرانداز رو جمع می کنی و ...
28 مرداد 1392