مسافرت شمال
12 شهریور به سمت چمستان راه افتادیم و رفتیم ویلای همیشگی. مامان مهین اینا و خانواده عمو بابک هم از مشهد اومده بودن و خوشبختانه همگی دور هم جمع بودیم.
جا داره که اینجا از خانواده عزیزمون بخاطر تولد و کادوهای قشنگشون که برامون گرفتن تشکر و قدردانی کنیم و بگیم که واقعا سوپرایز خوبی بود. چون مدت زیادی از تولدمون گذشته بود و اصلا انتظارش رو نداشتیم.
اون چند روز منطقه واز, کنار دریا و دریاچه الیمالات رفتیم و خیلی بهمون خوش گذشت.
در این مسافرت راشین برای اولین بار توی دریا رفت و اولش از اینکه کامل توی آب بره خوشش نمیومد ولی بعدش راه افتاد و خیلی قشنگ روی تیوب میشست و با پاهاش به آب ضربه میزد. وقتی هم میخواستیم بیاریمش بیرون اصرار داشت که بره آب بازی کنه.
آیلین و پارسا هم خیلی از آب بازی و شن بازی خوششون میومد و ساعتها مشغول بازی بودند.
جا داره که اینجا از خانواده عزیزمون بخاطر تولد و کادوهای قشنگشون که برامون گرفتن تشکر و قدردانی کنیم و بگیم که واقعا سوپرایز خوبی بود. چون مدت زیادی از تولدمون گذشته بود و اصلا انتظارش رو نداشتیم.
اون چند روز منطقه واز, کنار دریا و دریاچه الیمالات رفتیم و خیلی بهمون خوش گذشت.
در این مسافرت راشین برای اولین بار توی دریا رفت و اولش از اینکه کامل توی آب بره خوشش نمیومد ولی بعدش راه افتاد و خیلی قشنگ روی تیوب میشست و با پاهاش به آب ضربه میزد. وقتی هم میخواستیم بیاریمش بیرون اصرار داشت که بره آب بازی کنه.
آیلین و پارسا هم خیلی از آب بازی و شن بازی خوششون میومد و ساعتها مشغول بازی بودند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی