آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

مسافرت تابستونی

1398/5/29 13:52
نویسنده : مامان آیلین
148 بازدید
اشتراک گذاری
19 مرداد سفر تابستونیمون رو شروع کردیم و در شهر فومن یه ویلا اجاره کردیم و همون روز اول راهی قلعه رودخان شدیم. برای رسیدن به قلعه باید از  1000 پله بالا میرفتیم و ما هم کمر همت بستیم و راه افتادیم. راشین اول راه خوابید و حتی طی مسیر هم که می ایستادیم و دست به دستش میکردیم اصلا بیدار نمی شد. با تمام سختیها خودمون رو به قلعه رسوندیم و لحظات آخر که میخواستیم برگردیم پایین, راشین از خواب بیدار شد. خوشبختانه قلعه بسیار زیبایی بود و به تمام سختیهاش می ارزید.


روز دوم رفتیم ییلاقات ماسال و با مناظر کاملا رویایی روبرو شدیم. بالای مسیرش طوری بود که  از ابرها هم بالاتر قرار گرفتیم و حرکت ابرها رو قشنگ میدیدیم.
اون روز هوا بارونی و بسیار لطیف بود و باعث شد یه ناهار خاطره انگیز زیر آلاچیق بخوریم.کلا اون منطقه پر بود از مردابها و رودخانه های قشنگ با مناظر فوق العاده. توی یکی از مردابها اردک و مرغابی های زیادی بود و یکی از لذتهای سفر غذا دادن به پرندگانه. به همین خاطر ما هم پیاده شدیم و براشون نون ریختیم. خاطره خوبی که اونجا ایجاد شد این بود که راشین یدونه نون به پرنده ها میداد و یکیش رو خودش میخورد. طوری بود که لپش پر نون شده بود و خیلی بامزه میخورد.
عصر هم در هوای بارونی از شهر زیبای ماسوله دیدن کردیم و برای اولین بار با لباسهای سنتی گیلان عکس انداختیم. راشین عزیزم هم اونجا کمی خسته بود و این موضوع توی عکسا کاملا مشهوده.

روز سوم به سمت جنگل و ساحل گیسوم رفتیم و بچه ها کلی آب بازی و شن بازی کردند و بهشون خوش گذشت.بعدش بسمت تالش رفتیم و اونجا مستقر شدیم. شب هم به منطقه ییلاقی تالش رفتیم و آیلین و باباش سوار سورتمه شدند.
روز بعد رفتیم تله کابین آستارا و با هوای خیلی سردی روبرو شدیم. البته پیش بینی کرده بودیم و لباس گرم همراهمون برداشته بودیم.روز بعد هم بطرف آبشار ویسادار رفتیم و علاوه بر خود آبشار از مسیر زیباش هم لذت بردیم. رستورانی هم که برای ناهار رفتیم یه تاب خیلی بلند با منظره عالی داشت که باعث شد جذابیتش دو چندان بشه.آخرین روز سفرمون به سمت جاده اسالم به خلخال رفتیم و زیباترین جاده ایران رو دیدیم و یه بلال خاطره انگیز اونجا خوردیم.
بعد از یه گشت توی شهر خلخال بسمت ییلاقات اطرافش رفتیم و ناهارمون رو کنار یه رودخونه زلال و زیبا خوردیم. کلا این مدت بساط آب بازی به راه بود و حتی راشین هم حرفه ای شده بود و تا آب میدید سریع دست بکار میشد.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)