آیلین عزیزم! دیروز برای گرفتن نامه بیمه، با بابا رفتیم پیش دکتری که تو را به دنیا آورده بود. بعد از اون هم رفتیم بانک. توی بانک وقتی نوبت گرفتیم دستگاه شماره 436 رو داد و این در حالی بود که حدود 200 نفری جلو ما نوبت داشتند. ولی یه آقایی وقتی تو رو بغلمون دید شماره 399 خودش را بهمون داد و از همه جالبتر اینکه زیاد نگذشته بود که یه خانمی شماره 298 را داد که با این شماره فقط 3 نفر به نوبت ما مونده بود. مثل اینکه مسابقه برای انجام کار خیر بود. الان تنها می تونم بگم از اینکه بین مردمان مهربون زندگی می کنیم، خوشحالم. به همین خاطر به بابا جون توصیه کردم از این به بعد هر وقت کار بانکی داشت تو رو با خودش ببره. ...