گزارش نوروز 98

ایام نوروز دید و بازدیدهای عید برقرار بودن و راشین شیطون هم دوست داشت به همه چی دست بزنه و همه خوراکیها رو تست کنه و بخوره. یعنی من مدام دنبالش بودم که به وسایل دست نزنه و چیز خطرناکی نخوره. حتی بعضی مواقع مجبور میشدیم دکوراسیون میزبان رو عوض بکنیم و بدین ترتیب این ایام رو سپری کردیم.

راشین دوست داشت وارد بازی آیلین و پارسا بشه, ولی اغلب اوقات اونا راهش نمیدادن و بنده خدا پشت در میموند. بعضی وقتا هم اونا قایم میشدن و راشین پیداشون میکرد. جالبه که راشین بازی قایم موشک رو خیلی دوست داشت و هر وقت با خودش قایم میشدیم اصلا صداش درنمیومد و منتظر میموند تا بچه ها پیداش کنن.

ضمنا بچه ها رفتن توی چادر رو هم دوست داشتن و بخصوص راشین خیلی هیجان زده میشد و میخندید. دیدن خنده و بازی بچه ها خیلی برامون لذت بخش بود و بهترین لحظه زندگی حساب میشه.


یک روز هم بچه ها رو به کارالند بردیم که بازی مشاغل بود و خیلی بهشون خوش گذشت. جالبه که آیلین از شغل پلیس خیلی خوشش اومد و برای راشین هم دوچرخه سواری خیلی جلب توجه کرد.





















اونجا دندون پنجم راشین از بالا و ششم از پایین دراومد. آخرین روزی هم که مشهد بودیم رفتیم شهربازی و راشین اولین قطار و ماشین سواری رو تجربه کرد و خیلی خوشش اومد. خوشبختانه این دو خواهر از کنار هم بودن لذت میبرن و ما هم از این موضوع خیلی خوشحالیم.