15 ماهگی راشین
15 ماهگی راشین
19 خرداد راشین جونم 15 ماهه شد و ما را با وجود پربرکتش شاد و خندان کرد.
بیشتر 15 ماهگی راشین رو کنار مادر جون اینا بودیم و اونجا با شیرین کاریهاش همه رو سرگرم میکرد. یکی از کارهای بامزش این بود که مدام با اشاره میگفت که آهنگ بزارید برقصم. حتی یه بار مادر جون با سطل آهنگ میزد و راشین خیلی قشنگ میرقصید. وقتی هم که کمی مکث میکرد سریع اشاره میکرد که بازم بزن و رقصش رو ادامه میداد. اغلب هم دست آیلین رو هم میگرفت که اون هم بیاد برقصه. از همه جالبتر این بود که دقت میکرد که بهش نگاه میکنیم یا نه.
به حیاط و پله های خونه مادر جون خیلی علاقه داشت. طوریکه همیشه میبردم توی حیاط بهش غذا میدادم. البته پله ها هم خطرناک بودند و فهمیده بود که وقتی سمت پله ها میره ما میریم سراغش, دیگه بازی شده بود براش و میدوید سمت پله ها. اون مدت یاد گرفت که یه پله رو بالا بیاد.
الان سرعت یادگیریش زیاد شده و بیشتر اعضای بدن رو یاد گرفته و وقتی ازش میپرسیم مثلا گوشت کو؟ خیلی بامزه نشون میده. بخصوص خیلی قشنگ روی شکمش میزنه و نشونش میده.
این مدت به آب بازی خیلی علاقمند شد و تا میدید که شلنگ آب بازه, سریع دستش میگرفت و همه جا رو خیس میکرد.
راشین خیلی به من وابسته هستش و دوباری که میخواستیم بریم استخر, پیش مادر جون اینا گذاشتیم. ولی خوشبختانه خوب پیششون موند و بیتابی نکرد.
این مدت 4 تا دندون کرسی راشین از بالا و پایین دراومد. ولی هنوز دندونهای نیشش درنیومده.
یکی از کارهای جالب راشین اینه که مالک وسایل رو خوب میشناسه. بعنوان مثال میدونست صاحب هر گوشی کیه و وقتی میخواست چیزی توی گوشی نگاه کنه یه راست سراغ صاحبش میرفت و خیلی هم اصرار داشت که فیلمهای شیرین کاریهای خودش رو ببینه.
راشین خیلی دوست داره که کیف ما رو برداره و تمام محتویاتش رو خالی کنه. یه جاهایی که میخوام مشغولش کنم از این روش استفاده میکنم و خوب هم جواب میده.
بیشتر 15 ماهگی راشین رو کنار مادر جون اینا بودیم و اونجا با شیرین کاریهاش همه رو سرگرم میکرد. یکی از کارهای بامزش این بود که مدام با اشاره میگفت که آهنگ بزارید برقصم. حتی یه بار مادر جون با سطل آهنگ میزد و راشین خیلی قشنگ میرقصید. وقتی هم که کمی مکث میکرد سریع اشاره میکرد که بازم بزن و رقصش رو ادامه میداد. اغلب هم دست آیلین رو هم میگرفت که اون هم بیاد برقصه. از همه جالبتر این بود که دقت میکرد که بهش نگاه میکنیم یا نه.
به حیاط و پله های خونه مادر جون خیلی علاقه داشت. طوریکه همیشه میبردم توی حیاط بهش غذا میدادم. البته پله ها هم خطرناک بودند و فهمیده بود که وقتی سمت پله ها میره ما میریم سراغش, دیگه بازی شده بود براش و میدوید سمت پله ها. اون مدت یاد گرفت که یه پله رو بالا بیاد.
الان سرعت یادگیریش زیاد شده و بیشتر اعضای بدن رو یاد گرفته و وقتی ازش میپرسیم مثلا گوشت کو؟ خیلی بامزه نشون میده. بخصوص خیلی قشنگ روی شکمش میزنه و نشونش میده.
این مدت به آب بازی خیلی علاقمند شد و تا میدید که شلنگ آب بازه, سریع دستش میگرفت و همه جا رو خیس میکرد.
راشین خیلی به من وابسته هستش و دوباری که میخواستیم بریم استخر, پیش مادر جون اینا گذاشتیم. ولی خوشبختانه خوب پیششون موند و بیتابی نکرد.
این مدت 4 تا دندون کرسی راشین از بالا و پایین دراومد. ولی هنوز دندونهای نیشش درنیومده.
یکی از کارهای جالب راشین اینه که مالک وسایل رو خوب میشناسه. بعنوان مثال میدونست صاحب هر گوشی کیه و وقتی میخواست چیزی توی گوشی نگاه کنه یه راست سراغ صاحبش میرفت و خیلی هم اصرار داشت که فیلمهای شیرین کاریهای خودش رو ببینه.
راشین خیلی دوست داره که کیف ما رو برداره و تمام محتویاتش رو خالی کنه. یه جاهایی که میخوام مشغولش کنم از این روش استفاده میکنم و خوب هم جواب میده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
