دختر نازگلم
دختر ناز گلم! کم کم داری خیلی شیطون میشی و علاقه خاصی به دستگیره پیدا کردی، چون فهمیدی که هر دستگیره ایی رو که بکشی چیزهای زیادی هست که می تونی بیرون بریزی. البته منم از این موضوع استفاده میکنم و وسایلی رو که تو بیرون می ریزی، مرتب کرده و سر جاش میزارم یعنی یه جورایی توی خونه تکونی بهم کمک می کنی. بعضی وقتها هم شوخیت می گیره و دوست داری گازم بگیری و جالب اینجاست که اغلب بعد از شیر خوردن علاقمند به گاز گرفتن می شی و وقتی هم جلوت رو میگیرم عصبانی میشی. چه گازهای محکمی هم میگیری و معمولاً تا چند روز جاش می مونه. راستی دندون ششم از بالا سمت چپت هم داره در میاد که امیدوارم مبارکت باشه.
نازنینم! این روزا دوست داری خودت غذا بخوری و به همین خاطر نون رو قشنگ دستت می گیری و خالی خالی با اشتها می خوری و یا قاشق رو از دستم میگیری و خودت به سمت دهنت می بری. دیشب به خاطر این علاقه ات یه قاشق دیگه بهت دادم تا دستت بگیری و به قاشق من کاری نداشته باشی و من بتونم سوپت رو بهت بدم. یکدفعه دیدم تو هم سعی می کنی قاشق رو ببری دهن من و منم از فرصت استفاده می کردم و وقتی حواست پرت می شد برای دادن غذا به من، سوپت رو بهت میدادم. با این روش موفق شدم تمام غذات رو بهت بدم. عزیزم! خیلی خیلی دوستت داریم.