آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

جشن فارغ التحصیلی آیلین

24 اردیبهشت جشن فارغ التحصیلی آیلین از مقطع پیش دبستانی بود. مراسم در سالن آمفی تئاطر سرای محله جنت آباد برگزار شد. آیلین خیلی برای این مراسم هیجان زده بود چون 2 تا سرود و سوره حمد رو باید در این مراسم میخوند. خوشبختانه مراسم بخوبی برگزار شد و راشین جون هم از ابتدای برنامه خوابید و اذیت نکرد. آیلین جونم! امیدوارم در تمام مراحل زندگیت موفق و کامیاب باشی و به درجات عالی دست پیدا کنی. ...
6 خرداد 1397

حکایت روزهای مدرسه آیلین

دخترای گلم! جونم براتون بگه که بعد از تعطیلات نوروز آیلین باید به مدرسه میرفت و هوا هم سرد شده بود. به همین خاطر بابا ایمان صبح آیلین رو میبرد مدرسه و ظهر من و راشین با ماشین میرفتیم دنبالش. جلوی در مدرسه که حکایتها داشتیم از ذوق کردن مامانها و بچه های دیگه از دیدن راشین کوچولو. راشین هم معمولا خواب بود و چند باری هم که بیدار بود خوش اخلاق بود و بیرون رو نگاه میکرد. از وقتی هم که هوا بهتر شد آیلین بعد از مدرسه میرفت پارک و ما هم همراهیش میکردیم. ضمنا راشین جون در کلاسهای آیلین هم ما رو همراهی میکرد. در حال حاضر آیلین کلاس چرتکه و کونگ فو میره. ...
6 خرداد 1397

مطالب مختص راشین جون

راشین جونم! شما در 19 اسفند سال 96 ساعت 8:25 صبح در بیمارستان پیامبران بدنیا اومدی و قلب ما رو با گرمی وجودت, دلگرمتر کردی. به مناسبت بدنیا اومدنت مامان مهین و آقاجون از مشهد و مادر جون و خاله فرزانه از خوی اومدن تهران تا در شیرینی بدنیا اومدنت با ما سهیم باشن. وزن تولدت 3.2 کیلو و قدت 50 سانت بود و خدا رو شکر خوب شیر میخوردی. کلا بچه آرومی بودی و فقط موقعی که گرسنت میشد با صدای بلند گریه میکردی. اینم اولین عکسی که روز اول ازت گرفتیم: همانطور که توی عکس هم مشخصه, موهای خیلی پرپشتی داشتی و باعث شده بود قیافه بامزه ای داشته باشی. از همه جالبتر اینه که یکسری از موهات همش بالا میرن و در هیچ شرایطی پایین نمیان. ...
25 ارديبهشت 1397

خواهرانه

دخترای گلم! ما تا 18 فروردین خوی موندیم و این مدت مادر جون و خاله ها خیلی برامون زحمت کشیدن. جا داره از همین جا دستشون رو ببوسیم و از زحمات بی دریغشون تشکر کنیم....
15 ارديبهشت 1397

خاطرات دو خواهر گل

دخترای گلم! دیگه از این به بعد خاطرات هر دوتاتون رو اینجا مینویسم و امیدوارم در آینده از خوندن این مطالب لذت ببرید. پیست اسب سواری در خوی اولین عروسی رفتن راشین در 21 روزگی سیزده بدر سال 97 ...
3 ارديبهشت 1397

نوروز سال 97

دختر گلم! 9 روز بعد از بدنیا اومدن خواهرت, با مادر جون و خاله فرزانه اومدیم خوی و سال 97 رو کنار خانواده مهربونم تحویل کردیم. امیدوارم سال خوبی رو کنار راشین عزیز تجربه کنی. ...
2 فروردين 1397

بدنیا اومدن خواهر آیلین

آیلین جونم! بالاخره انتظارها به سر رسید و خواهر نازت, راشین 19 اسفند بدنیا اومد. وقتی توی بیمارستان برای اولین بار دیدیش, خیلی خوشحال بودی و دوست داشتی شب توی بیمارستان بمونی. موقع رفتن هم کلی به مادر جون سفارش کردی که مراقب خواهرت باشه. از طرف راشین هم یه دست لباس بهت کادو دادم و همونجا هم تنت کردی. روز بعدش هم برای مدرسه پوشیدی که به همه نشونش بدی. ...
2 فروردين 1397