حکایت روزهای مدرسه آیلین
دخترای گلم! جونم براتون بگه که بعد از تعطیلات نوروز آیلین باید به مدرسه میرفت و هوا هم سرد شده بود. به همین خاطر بابا ایمان صبح آیلین رو میبرد مدرسه و ظهر من و راشین با ماشین میرفتیم دنبالش. جلوی در مدرسه که حکایتها داشتیم از ذوق کردن مامانها و بچه های دیگه از دیدن راشین کوچولو. راشین هم معمولا خواب بود و چند باری هم که بیدار بود خوش اخلاق بود و بیرون رو نگاه میکرد.
از وقتی هم که هوا بهتر شد آیلین بعد از مدرسه میرفت پارک و ما هم همراهیش میکردیم.
ضمنا راشین جون در کلاسهای آیلین هم ما رو همراهی میکرد. در حال حاضر آیلین کلاس چرتکه و کونگ فو میره.
از وقتی هم که هوا بهتر شد آیلین بعد از مدرسه میرفت پارک و ما هم همراهیش میکردیم.
ضمنا راشین جون در کلاسهای آیلین هم ما رو همراهی میکرد. در حال حاضر آیلین کلاس چرتکه و کونگ فو میره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی