آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

آیلین در کلاس باله

1394/10/27 11:26
نویسنده : مامان آیلین
856 بازدید
اشتراک گذاری

آیلین جونم! تا موقعی که خودت به یاد گرفتن چیزی علاقه نشون ندی، من هیچوقت اصراری به یاد گرفتنش نمی کنم. در مورد کلاس باله هم وقتی تمایل زیادت رو دیدم، ثبت نامت کردم و تا حالا دو جلسه رفتی.

عزیزم! این اشتیاقت اونقدر زیاده که با وجود اینکه بین رسیدن من به مهد و شروع کلاس یه ساعت فاصله هست و بهت میگم که توی پارک بازی کن تا بعدش بریم کلاس، ولی تمایلی به بازی کردن نداری و اصرار داری که هر چه زودتر بریم باشگاه. اونجا هم سریع ازم میخوای که لباست رو تنت کنم و تا شروع کلاس، حرکاتش رو تمرین میکنی و از دیدن خودت توی آینه ذوق میکنی.

همانطور که قبلا گفتم لباس باله رو مادر جون و خاله الناز زحمت کشیدن و برات دوختن. پنج شنبه هم با بابا جون رفتیم کفش مخصوصصش رو برات خریدیم و اینطوری دیگه ست لباست کامل شد.

 

پسندها (4)

نظرات (4)

عمه فروغ
2 بهمن 94 16:05
سلام به به مبارک باشه لباس و کفش باله ات آیلین جون ان شاا.. که در کلاس بهت خوش بگذره
کیان
5 بهمن 94 9:09
وای چه دختر خوشگل و هنرمندی آیلین جون چه خوشحال شدم اینجا عکسهاتو دیدم لباساتهام خیلی بهت میاد دست مامان و بابا درد نکنه
بلند بال
8 بهمن 94 1:50
بود لطف الهی یار آیلین صفا و مهر باشد کار آیلین ز خلاق احد فرشته خواهد بماند تا ابد آواز آیلین نمی ماند غمی جز ثروت و عشق همیشه افزون محبت مِهر آیلین که اعجازی کنم کین منم خود بلند بالی که دیدم ندا دادش مادر را ز آیلین به کاخها و جهانی لاله زاری بی بَدیلو بی رَجیم است به آنی گر بخواند مادرش آیین آیلین هو الخلاق می دهد آیینه ای افزون کند آواز آیلین رود هر جا بگردد روزگاری را ز زیبایی رسانی های آیلین حضورش گرم باشد بی چونو چرا چو منم چون می کنم اعجاز از خواست های قلب آیلین فقط گوید مرا اندک اشاره چون زیاد است محبت رازِ آیلین رود هر جا کنم در گِردِ او را تا ابد حوریانند و الهه یاران آیلین فزون است می کنم اعجاز گر کو نباشد در جهان زبانم لال اندک غمی در راه آیلین کنم بازا باز ببارد از درو دیوار نه ، از آسمانها یارهایی توانگر اعجاز یار آیلین همانا هر گوید یا بخواهد فی البدائه شود اعجازها در قلب و کار آیلین که باشد شادی و اسباب عشق و ثروت و اعجاز و زیبایی ز آیلین کنم حساری از ملائک چون کند آواز گر سخت بجویندش اجابت را ز آیلین به آرامش محبت حضور و عشق از شفا و مِهر آن کنم کردار آیلین که دلسوز است مهربان است مگر گر می شود نباشد جای آیلین همان مَرد است با قلبی ز آرامش شفا که هر دم که باشد کار آیلین که خود گنجی ست اسرار شرافت که می سازد همان آواز آیلین بلند است عمر این زیبا فرشته که یارند ملائک وِ را که می بینند اطرافیان اعجاز آیلین که می خواهم نویسم به اعجازها در آنی به دیوان ها از یاد آیلین شود هر دم زمان را مادر شهود است که می باراندش اللّٰه بر قلب آیلین می کنند فریاد عشق از او دَرو دیوارو کَسانند زِ خانهای عیانی محبت را در احضار آیلین بگویند سخن ز سنگ های آسمانی و جنبندگان زمینی و آسمانی قفل را ز محبت ها رویش باز کنند آراء آیلین بلند بال نظر کرد رو به آیلین ، نباشد نازش و نالش که گر گنجی بسازم دامان آیلین
خورشید مامانی لیلیا
11 اردیبهشت 95 19:27
واای خدای من...باورنکردنیــــــــه!دخممممل به این خوووشگلی خدا حفظـــــــت کنه آیلین خوووگله