یه روز برفی زیبا با دوستان خوب
دختر گلم! صبح پنج شنبه برف خوبی بارید و همه جا رو سفید پوش کرد. طبق معمول توی این شرایط دیگه نمیشه تو رو توی خونه نگه داشت.
قبل از رفتن پیشنهاد دادی که به آنوشا هم زنگ بزنیم تا بیاد. ولی متاسفانه بخاطر کاری بیرون رفته بودن و خونه نبودن. به همین خاطر خودمون دوتایی رفتیم. خوشبختانه همون میدون جلوی در خونمون، یکی از دوستای مهدت رو دیدی و یکم اونجا باهاش بازی کردی.
بمیرم برات که بخاطر نور زیاد نمیتونستی چشماتو خوب باز کنی.
بعدش رفتیم جای دیگه که برف بیشتری داشته باشه. جالبه که اونجا هم تازه داشتی بازی میکردی که یکی دیگه از دوستای مهدت، به اسم حسام اومد. از دیدنش خیلی خوشحال شدی و تازه شروع به درست کردن آدم برفی کرده بودین که آنوشا هم سر رسید و اینطوری خوشحالیت چند برابر شد. دیگه به یدونه آدم برفی رضایت ندادین و دو تا درست کردین.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی