آیلین و خونه خاله
آیلین جون! دیروز صبح بابا، ما رو برد خونه خاله افسانه. این اولین بار بود که خونه خاله داشتیم می رفتیم. قبل از ظهر با هم به پارک نزدیک خونشون رفتیم و کنار گلها عکس انداختیم و از اونجا هم رفتیم خرید. هر از گاهی باد شدیدی میومد و تو مثل مواقعی که چیزی تو گلوت گیر میکنه و ما فوتت میکنیم، نفس می کشیدی ( خیلی قیافت با مزه میشد).
عصر بابا اومد دنبالمون و برگشتیم خونه. شب هم خاله طاهره که از دوبی برگشته بود، اومد پیشمون. در ضمن خاله جون 3 دست لباس خوشگل از دوبی برات خریده بود. دستش درد نکنه و مبارکت باشه عزیزم.
آیلین و عروسکهای خاله افسانه
آیلین و بنفشه آفریقایی خاله افسانه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی