علاقه آیلین به آب بازی
دختر نازگلم! قطعاً هر چقدر هم از کارهای شیرین و بامزه ات بنویسم، باز هم کم نوشته ام و نتونستم به صورت کامل و دقیق اونها رو توصیف کنم. ولی تا اونجایی که بتونم سعی می کنم اکثر موارد رو برات بنویسم و عکسهای قشنگت رو بزارم.
سوگل من! همان طور که قبلاً گفتم علاقه زیادی به آب بازی داری و عاشق آب هستی. خوشبختانه از جمله برنامه های تابستانی مهد کودک، ماساژ در آب به صورت یک روز در هفته هستش و مربیت میگه که وقتی میری توی آب دیگه دوست نداری بیایی بیرون و معمولاً از اول تا آخر برنامه توی آب میمونی.
نفسم! روز جمعه هم با مادر جون و خاله الناز و خاله افسانه رفتیم پارک دریاچه چیتگر و اونجا بردیمت تا آب بازی کنی. اولش خیلی با احتیاط به فواره ها نزدیک شدی و از اینکه روت آب می پاشید، خوشت میومد. بعدش سر یه فواره ایستادی و سعی می کردی آب رو بگیری و بخوری. دخترکم! آب بازیت خیلی بامزه بود و همراه بچه های دیگه جیغ می کشیدی و هیجان نشون میدادی. ولی وقتی آوردیمت بیرون، اصلاً دوست نداشتی بیایی و به خاطر همین گریه میکردی.
ضمناً اونجا سوار ماشینهای برقی که جلو و عقب میرن، شدی. جالب اینجاست که خیلی با جدیت نشسته بودی و هیچ عکس العملی از خودت نشون نمیدادی. ولی وقتی ماشین ایستاد، یکم خودت رو تکون دادی و دیدی که دیگه خبری از حرکت نیست. موقعی هم که ما بغلت کردیم تا پیاده بشی، گریه کردی و مدام به سمت اون اشاره میکردی. اون موقع تازه فهمیدیم که خیلی ماشین سواری رو دوست داری.
دختر نازم! راستی خاله الناز زحمت کشید و موهات رو که خیلی بلند شده بود، با مهارت و حوصله زیاد کوتاه کرد و باعث شد خیلی ناز و زیبا بشی. ( دستش درد نکنه )
عزیزکم! توی زندگی باید یاد بگیری که هر دلخوشی، یه موقع تموم میشه و پایدار نیست و متاسفانه عمر خوشیها همیشه کوتاهتره. بعبارتی توی این دنیا نباید به چیزی دل بست و وابسته اون شد.