آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

آموزش شنا (2)

1394/4/3 13:11
نویسنده : مامان آیلین
960 بازدید
اشتراک گذاری

نازگلم! جلسه پنجم آموزش شنا، مربیت بازو بندهات رو درآورد و یه ابر پشتت گذاشت. اولش از اینکه بیشتر توی آب فرو میرفتی، یکم دستپاچه شدی ولی وقتی دیدی که با دست و پا زدن روی آب میمونی دیگه ترست ریخت. اولش کنار استخر ایستاده بودم و تشویقت میکردم ولی بعدش دیدم با حضور من حواست پرت میشه و به همین خاطر رفتم از دور نگاهت کردم. عزیزم! وقتی که از دور منو میدیدی با انرژی بیشتری شنا میکردی و با هیجان زیاد برام دست تکون میدادی. وای که عاشق این ذوق کردنتم  و با دیدنش خستگی از تنم در میره.

چون علاقه زیادی به برچسب داری، به سفارش مربیت بهت استیکر جایزه دادم و تو هم از این موضوع خیلی خوشحال شدی.

دختر دلبندم! جلسه ششم هم بعد از اینکه کمی به کمک ابر شنا کردی، مربیت ابر رو هم درآورد و بدون هیچ وسیله کمکی رفتی توی آب. ایندفعه هم با کمی تلاش یادگرفتی خودت رو روی آب نگه داری و قشنگ شنا کنی. از همه مهمتر اینه که وقتی آب توی دهن یا بینیت میره، هل نمیشی و به شنا کردنت ادامه میدی.  

دختر گلم! هر چه جلوتر میریم علاقه ات به شنا بیشتر میشه. بطوریکه وقتی میام مهد دنبالت بعد از سلام سریع میگی " مامان! بریم استخت ". منم سعی میکنم برات توضیح بدم که اون روز نوبت آقایون هست و ما دیگه نمیتونیم بریم. ولی یکم فهمش برات سخته و مدام میپرسی " بابا نمیتونه با ما بیاد استخت؟ عموها باشن ما نمی تونیم بریم؟ " اونقدر هم سراغ استخر رو ازم میگیری که کلافه میشم. نکته جالب اینجاست که وقتی هم بهت میگم " آیلین جونم! لطفا حرفت رو تکرار نکن. من دیگه ناراحت میشم " باز هم سراغشو میگیری با این تفاوت که میایی آروم کنار گوشم میگی.

پسندها (2)

نظرات (1)

مامانی غزل جون
4 تیر 94 10:19
سلام عزیزم خدا نی نی کوچولو رو برات حفظ کنه امروز تولد فسقلی ما غزل جون هست میشه بیای تو وبش و بهش تبریک بگی میخوام کلی پیام تبریک از طرف دوست های مهربونمو براش به یادگار بمونه ممنونم از لطف و مهربونی هات...