آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

سفرنامه کرمانشاه (3)

1395/4/30 15:10
نویسنده : مامان آیلین
488 بازدید
اشتراک گذاری

آیلین جونم! صبح روز دوم مسافرتمون، به سمت غار قوری قلعه راه افتادیم. خوشبختانه جاده خیلی با صفایی داشت و از مابین مزارع گندم و خیار و هندوانه رد میشد.

وقتی هم وارد غار شدیم، یه هوای خنکی داشت که توی گرمای تابستون خیلی دلچسب بود. البته تو سردت شده بود و یه کم هم احساس ترس داشتی ولی خوشم میاد که سریع خودت رو با شرایط وفق میدی و از جایی که هستی لذت میبری. خلاصه که این اولین بار بود که غار میدیدی و تجربه خوبی برات شد.

 

 

بعد از بیرو اومدن از غار هم سوار یه چرخ فلک دستی شدی که مربوط به زمان بچگی ما بود ولی کلی خوشت اومد.

 

 

بعد از غار، رفتیم بازار مرزی جوانرود و از اونجا یه کیبورد الکتریکی برات خریدیم. دختر گلم! نمیتونم بگم که چقدر خوشحال شدی فقط بگم که با اینکه سنگین بود ولی دوست داشتی خودت برداریش و کل بازار دستت بود. جالب اینجا بود که برای اینکه سریعتر بتونی باهاش بازی کنی دنبال دلیلی میگشتی تا زودتر بریم هتل. بهانه هاتم خیلی بامزه بود: مثلاً میگفتی " مامان! من خیلی عرق کردم. بریم هتل ". کلاً اینطوری بگم که این چند روز با اون خوابیدی و بیدار شدی و یه لحظه از خودت دورش نکردی.

 

 

بعد از بازارگردی هم رفتیم سراب نیلوفر که یه دریاچه بزرگ و زیبا داشت و قایق سواری توی اون خیلی لذت بخش بود.

پسندها (2)

نظرات (1)

دخترخاله
16 مرداد 95 17:23
ماشاالله چه قدر شما خوشگلی آیلین جون