آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

سیزده بدر 95

1395/1/29 14:09
نویسنده : مامان آیلین
845 بازدید
اشتراک گذاری

آیلین جونم! امسال اولین سالی بود که سیزده بدر تهران بودیم و متاسفانه از شب قبل سیزده بدر بارون شروع شد و تا صبح ادامه داشت. ما هم از روز قبل برای سیزده بدر تدارک دیده بودیم و قصد داشتیم بریم پارک چیتگر و جوجه کباب درست کنیم. به همین خاطر دنبال یه فرصت بودیم که بارون قطع بشه ولی بارون همچنان ادامه داشت.

در نهایت تصمیم گرفتیم که وسایل رو برداریم و بریم بیرون تا شرایط رو بررسی کنیم. وقتی به پارک چیتگر رسیدیم بارون آرومتر شده بود. با وجود اینکه چادر مسافرتی همراه خودمون نبرده بودیم، بساطمون رو پهن کردیم و در مقابل بارون کم نیاوردیم. بارون هم نامردی نکرد و از وقتی که شروع به آماده کردن ناهار کردیم،  شدیدتر شد و تا ناهار بخوریم، کلا خیس شدیم. 

خوشبختانه کنار ما یه خانواده آتیش خوبی روشن کرده بودن و چادر زده بودن. وقتی دیدم سردت شده بردمت پیش آتیش اونا تا گرم بشی. اونا هم خیلی مهربون بودن و تعارفت کردن که بری داخل چادرشون. منم چون میدونستم که این کار رو دوست داری، بهت اجازه دادم. تو هم خدا خواسته رفتی و کلی کیف میکردی.

ولی باید بگم که اون روز هوای بسیار لطیفی رو تجربه کردیم و مناظر بسیار زیبایی رو دیدیم که تکرار نشدنی هستند و بدین ترتیب یه سیزده بدر به یادموندی برامون به یادگار موند.

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

کیان
5 اردیبهشت 95 12:09
آیلین جون سلام سال نوت مبارک میبخشی خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم راستی تولدت مبارک چه مامان بابای باصفایی داری که حتی زیر بارون هم کم نیاوردند و سیزده رو بدر کردید. ما که ترسیدیم بریم بیرون
عمه فروغ
7 اردیبهشت 95 16:57
سلام.به به چقدر عالی که با وجود بارون باز هم بهتون خوش گذشته همیشه ایام به شادی و خوشی