آیلین و عروسکهایش
دلبندم! دیروز با هم رفتیم سه شنبه بازار نزدیک خونه و یه گشتی زدیم و یه چیزی خریدیم که بعدا میگیم چی بود. ولی چون موبایلم شارژش تموم شده بود و ترسیدیم بابا نگران بشه، زود برگشتیم خونه.
عزیزم! دیروز عروسکهاتو چیدم دورت و ازت عکس گرفتم. تو هم تا چشم منو دور میدیدی اونارو میگرفتی و تو دهنت می بردی. من مونده بودم عکس بگیرم یا عروسکهارو از دست تو نجات بدم.
آیلینم! به عشق تو نفس می کشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی