خاطرات شیرین برف بازی
آیلین جونم! اواخر پاییز دوبار برف اومد و باعث شد خاطرات شیرینی برامون بجا بمونه. بار اول که صبح بیدار شدیم و دیدیم همه جا سفید پوش شده، بطوریکه تردد با ماشین غیر ممکن بود و به همین خاطر تا ساعت 10 صبح منتظر موندیم تا کمی راهها باز شده باشن.
دختر گلم! خوشم میاد که مثل خودم برف رو دوست داری و از راه رفتن توی برفها واقعا لذت میبری. البته این بار زیاد نتونستیم برف بازی کنیم، به خاطر اینکه زیاد فرصت نداشتیم و میخواستم زودتر برم سر کار.
آیلین جونم! بار دوم هم خونه بودیم که بابا اومد و یکدفعه خبر داد که برف داره میاد. ما هم سریع شال و کلاه کردیم و رفتیم بیرون. این بار یه دل سیر برف بازی کردیم و آدم برفی درست کردیم. از دیدن برف و درست کردن آدم برفی خیلی هیجان زده بودی و جالبه که خیلی بامزه شیرجه میزدی توی برفها و قشنگ غلط میزدی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی