آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

دخترم، یگانه دلخوشی زندگیم.

1394/7/25 12:49
نویسنده : مامان آیلین
1,361 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم، تمام هستی من! هر روز خدا رو هزاران بار شکر میکنم بخاطر وجود پرمهرت در زندگیمون. بعضی وقتها فکر میکنم که قبل از به دنیا اومدنت، دلخوشیمون چی بود؟ چطور لحظاتمون رو پر می کردیم؟

در حالیکه الان تمام شیرینی زندگیمون از وجود نازنینت نشات میگیره و شیرین زبونیات دلخوشمون میکنه و خنده بر لبهامون میاره.

 

 

عزیزم! هر روز بیشتر از قبل شعرهای جدید میخونی و جالبه که بعضی از شعرهای بزرگونه رو هم یاد گرفتی مثل شعر " دختری جون، بله، بیا بریم، من نمیام و ... " و خیلی با ناز و ادا هم اجراش میکنی. یکی از شعرهایی که خیلی بهش علاقه داری " حسنی نگو، بلا بگو " هستش که باعث شده منم ازش به نفع خودم استفاده کنم. مثلاٌ وقتی که نمیایی بریم حموم یا دستات رو بشوری، برات میخونم و میگم که اگه تمیز نباشی کسی با تو هم دیگه بازی نمیکنه. اون موقع است که سریع قبول میکنی و میایی.

نفسم! الان تا 20 فارسی و 10 انگلیسی میشماری و کلمات انگلیسی بیشتری یاد گرفتی و مدام با خودت تکرار میکنی. بخصوص که توی مهد به حالت شعر بهتون یاد میدن و باعث میشه بیشتر خوشت بیاد. به عنوان مثال میگی " boy, boy پسر میشه boy ". شعر الفبای انگلیسی رو هم یاد گرفتی و خیلی بامزه میخونیش.

جونم برات بگه از یکی از شیرین زبونیات که با شنیدنش کلی بغلت کردم و تا مدتها داشتم میخندیدم . چند روز پیش داشتی با ظرف عسل بازی میکردی که بهت گفتم دست نزن میریزه زمین. وقتی برای بار دوم بهت تذکر دادم، دستات رو رو به بالا به حالت دعا کردن گرفتی و اروم گفتی " خدایا! خدایا! مامانم عصبانی نشه. آمین یا رب العالمین "

آیلین جونم! به طرز عجیبی به کارهای تعمیری و فنی علاقه داری و هر وقت بابا دست به آچار میشه، چشمات از خوشحالی برق میزنه و جلوتر از اون دست بکار میشی. یه بار هم توی حیاط ناسوس دوچرخه بچه ها رو برداشته بودی و برای خودت مشغول بودی.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)