شب يلدا مبارك
دخترگلم! خوشبختانه امسال شب یلدای پرباری داشتیم. چون یه شب قبل از یلدا خونه دایی محمد دعوت بودیم که همه دور هم جمع بودند. به خصوص که دنیا, آرتین و آرمیتا هم اونجا حضور داشتن و همبازیهاي خوبي برات بودن و باعث شدن همش سرگرم بازی و شیطنت باشین و کمتر حوصله ات سر بره. به طوریکه یک لحظه حاضر نشدین وایستین تا ازتون عکس بگیرم.
نازنينم! شب یلدا هم خاله افسانه دعوت کرد و دستش درد نكنه خيلي بهمون خوش گذشت. اونجا هم با مرغ عشقهای نازی که جدیدا خاله گرفته بود، کلی سرت مشغول شد. مرغ بیچاره مدام از دست تو فرار می کرد و تا فرصت گیر میاورد میدوید ميرفت توی قفس.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی