آیلین اسماعیل پورآیلین اسماعیل پور، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
راشینراشین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

آیلین و راشین، شمعهای روشنی بخش زندگیمون

تولد 33 ماهگی

1393/9/15 15:36
نویسنده : مامان آیلین
421 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازتر از گلبرگم! تولد 33 ماهگیت مبارک!

نفسم! هفته اخیر مادرجون اومده بود پیشمون و به همین خاطر مهد نمی رفتی و با مادر جون خونه بودی. این مدت کلی با هم کیف کردین مثلاً روز اول اومدم دیدم خونه نیستین و رفتین بیرون و کلی با هم بازی کردین طوریکه وقتی توی حیاط دیدمتون، لپهات گل انداخته بود.  

صبح که از خواب بیدار میشدی و می دیدی ما نیستیم، می رفتی زیر پتوی مادر جون و دوباره اونجا می خوابیدی و تا 10- 11 صبح  در خواب ناز بودی. وقتی بهت میگفتم حاضر شو بریم بیرون، سریع می رفتی دست مادرجون رو میگرفتی و خیلی بامزه می گفتی " ماجون! باشو، باشو " و تا آماده نمی شد خیالت راحت نبود.

تا مادر جون وضو می گرفت، می دویدی یه روسری روی سرت می انداختی و باهاش نماز می خوندی. هر کاری که مادر جون انجام میداد تو هم میکردی تا عقب نمونی. فدات بشم که خیلی قشنگ، زیر لب هم یه چیزایی زمزمه می کردی.

یه شب هم رفتیم سینما و خیلی خوب توی سینما نشستی و فیلم رو تماشا کردی. نکته جالب اینجاست که تا وارد سالن سینما شدی پرسیدی " موشها "؟

نازنینم! جمعه هم به مناسبت ماهگرد تولدت، با مادر جون و خاله افسانه اینا رفتیم درکه. خوشبختانه هوا تمیز و آفتابی بود و خیلی سرد نبود. به همین خاطر تصمیم گرفتیم یه کم بریم بالاتر. دست بابا جون هم درد نکنه که بیشتر مسیر تو رو روی دوشش سوار کرد تا اذیت نشی. وقتی کنار رودخونه رسیدیم، خیلی بامزه، سریع دست بکار شدی که کفشهات رو دربیاری و بری توی آب. ولی وقتی بهت گفتم که آب خیلی سرده، قانع شدی و به دست زدن به آب و پرت کردن سنگ توی رودخونه رضایت دادی.

نازگلم! برای ناهار هم رفتیم توی یه ایستگاه نشستیم و دیزی خوردیم. جای همه خالی که خیلی مزه داد و تو هم خیلی با اشتها خوردی.

 

پسندها (2)

نظرات (1)

عمه فروغ
2 دی 93 11:29
33ماهگيت مبارک عزيزم ان شاا.. ١٢٠سالگيت رث جشن بگيري اي جون چه جاي باصفايي هميشه به گردش و شادي