نوروز 93

 اي همه وجودم! امسال براي تعطيلات نوروز، رفتيم مشهد تا در اين ايام عيد، كنار خانواده عزيزمون باشيم و از بركات وجود بزرگترها بي بهره نمونيم. خوشبختانه موقع سال تحويل خانواده دايي هادي، دايي فريدون و رسول آقا، خونه آقاجون جمع بودند و باعث شدند لحظات شيريني رو كنار سفره هفت سين خوشگل مامان مهين تجربه كنيم.

دختر نازنينم! از اونجايي كه ياسمين و ناديا هم باهات بازي مي كردند، به تو هم خيلي خوش گذشت و حسابي سرگرم بازي با آيپد اونا بودي. البته بماند كه موقع رفتنشون، خيلي گريه كردي و همش مي خواستي در رو باز كني و دنبالشون بري.

دلبندم! روزهاي ديگر عيد هم به مهماني و ديد و بازديد گذشت. از جمله اتفاقات جالب بارش برف، اونم روزي كه داشتيم مي رفتيم شانديز بود كه باعث شد يه منظره برفي خوشگل داشته باشيم. به خصوص كه ويلاي دايي فريدون ديد بسيار زيبايي از مناظر بيرون داشت و كلي از ديدن كوه و درختان برفي لذت برديم.

دختر گلم! يكي از كارهاي با مزه اي كه اين مدت انجام ميدادي اين بود كه هر جا گوشي يا تبلت ميديدي، ميگفتي " پيش پيشي " و يه بازي گربه بود كه كاملاً يادش گرفته بودي و از اينكه هر چي ميگفتي اونم تكرار ميكرد، خوشت ميومد. همچنين هر جا بچه اي ميديدي، ميگفتي " ني نيه " و با اينكه بزرگتر از تو بودند، ولي خيلي خوب باهاشون بازي ميكردي و به اسم " ني ني " صداشون ميكردي.

عزيزم! اين مدت خيلي بهمون خوش گذشت و جا داره از اينجا از همه، به وي‍‍ژه آقا جون و مامان مهين كه خيلي برامون زحمت كشيدن و كلي عيديهاي خوب بهمون دادن، تشكر كنيم و از خداوند متعال  بخواهيم كه هيچ وقت سايه بزرگترها رو از سرمون كم نكنه كه تا عمر داريم محتاج مهر و محبت بي دريغشون هستيم.

آيلين كنار سفره هفت سين راه آهن تهران

آيلين كنار سفره هفت سين مامان مهين

آيلين در آموزشگاه مامان مهين