تولد 2 سالگی

نازنینم! تولد 2 سالگیت مبارک!

دخترم، شیرین تر از جانم! امسال قصد داشتیم جشن تولد خاصی برات نگیریم و بیشتر سعی کنیم به خودت خوش بگذره، ولی اتفاقاً چند بار برات جشن تولد برگزار شد. به این ترتیب که روز یکشنبه یه جشن تولد توی مهد کودک برات گرفتن. اون روز با بابا جون با هم اومدیم دنبالت. وای که مثل فرشته ها شده بودی و معلوم بود که خیلی بهت خوش گذشته و نهایت لذت رو بردی. ضمناً عکسهای خوشگلت رو هم بهمون دادن که برات میزارم:

دلبندم! روز چهارشنبه هم به مناسبت تولدت، بردیمت سرزمین عجایب. اونجا سوار قطار، اسب، هواپیما و ... شدی و گذاشتیم هر کاری که دوست داری انجام بدی. از خوشحالی اونجا همش بپر بپر میکردی و از شدت ذوق زدگی، نمیدونستی چیکار کنی.

دختر نازم! پنج شنبه شب هم خاله افسانه و عمو مسعود به مناسبت تولدت اومدن خونمون. ما هم به همین خاطر یه جشن کوچیک برات گرفتیم تا خیلی خالی از لطف نباشه. از دیدن کیک و شمع و کادو و غیره کلی خوشحال شدی و دوست داشتی همشون رو دونه دونه بررسی کنی و سر از کارشون دربیاری. البته بماند که از موقع روشن کردن شمع تولدت، کبریت رو گرفته بودی دستت و ولش نمیکردی.

عزیزم! البته باید بگم که آقا جون، مامان مهین، خانواده عمو بابک، خاله ندا و ... زحمت کشیدن و از چند وقت قبل کادوهای تولدت رو دادن که از همین جا از همگی سپاسگزاریم و کمال تشکر و قدردانی رو داریم. همچنین از تمام کسانی که با تماسهای گرمشون ما رو در چنین روز میمونی همراهی کردند و نشون دادند که ما رو در شادیها و غمها تنها نمیگذارند، صمیمانه تشکر میکنیم و خدا رو شاکریم.

" نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم

بلکه مهم، قلبهایی است که جذب میکنیم

خدایا! دوستان خوب هدایایی از رحمت بیکران تو هستند.

پس از صمیم قلب آرزو داریم در پناه تو، صحیح و سلامت باشند."