کارهای جدید آیلین
آیلین جونم! خدا رو شکر روز به روز داری بزرگ و بزرگتر میشی و با کارهای جدیدت ما رو خوشحال و شادمان میکنی. الان دیگه اونقدر پیشرفتت زیاد شده که از غافله عقب میمونم و نمیرسم همش رو بنویسم. ولی سعی میکنم تمام اونها رو بنویسم تا در آینده با خوندن این نوشته ها، تجسم کاملی از دوران کودکیت داشته باشی و مثل ما ازشون لذت ببری.
- بطور کلی دختر حرف گوش کنی هستی و وقتیکه وظیفه ای مثل جمع کردن اسباب بازیهات یا آوردن بالش و ... رو بهت محول میکنیم، بخوبی انجامش میدی.
- وقتی میخوای از بلندی مثل صندلی بیایی پایین میگی " سی " یعنی سه. این مسئله بخاطر اینه که ما همیشه بهت میگفتیم یک، دو، سه و بعد میاوردیمت پایین.
- از قایم موشک بازی کردن خوشت میاد و جالبه که جاهای مناسبی رو برای این کار انتخاب میکنی و مخفی میشی و وقتیکه میگیم " آیلین کجاست؟" سرت رو میاری بیرون و کلی ذوق میکنی.
- وقتی که میخوای کسی رو بوس کنی، میری پیشش و خیلی قشنگ دستت رو میزاری روی شونه اش و خیلی ناز می بوسی.
- یکی از اخلاقهای جالبی که داری اینه که وقتی خجالت میکشی، دستت رو میزاری روی چشمات و بعدش کم کم دستت رو کنار میکشی و یواشکی نگاه میکنی. معمولاً وقتی که آدم غریبه ای رو میبینی و یا وارد یه جمع ناشناس میشی، اینکار رو میکنی.
- جدیداً یکی از بازیهات این شده که چشمات رو ببندی و فاصله ای رو همین طور راه بری و بعدش باز کنی و بعد از نگاه کردن به اطرافت، دوباره اینکار رو تکرار کنی. حتی وقتیکه مادر جون دستاش رو باز میکرد تا بری بغلش، چشمات رو میبستی و بطرفش میرفتی و خیلی صمیمانه بغلش میکردی و دل مادر جون هم با این کارت آب میشد.
- وقتیکه میفهمی از دستت ناراحت شدم، نزدیکم میایی و بهم میخندی. حالا اگه منم بهت بخندم، خیالت راحت میشه در غیر اینصورت مدام میری و میای و جلب توجه می کنی یا اینکه سعی می کنی با نشون دادن چیزی، حواسم رو پرت کنی.
عزیزم! از اینکه در مقابل ناراحتی ما بی تفاوت نیستی، خیلی خوشحالم و مطمئنم این مسئله از باطن پاک و مهربونت نشات میگیره.