پایان مسافرت خوی
دختر نازنینم! این مدت که ما خوی بودیم، بابا جون هم برای ماموریت کاری رفته بود کره و بعد از برگشتن از اونجا، اومد خوی و روز جمعه برگشتیم تهران. ضمناً بابا از کره کفش و دستکشهای خوشگل برات سوغاتی آورده بود.
باید بگم این مدت خیلی بهمون خوش گذشت و از همه بخاطر زحماتشون ممنونیم. به ویژه مادر جون که یه کلاه گرم و نرم هم زحمت کشید و برات بافت تا از سرمای زمستان در امان باشی. همچنین عکس جاهایی مثل پل هوایی معروف خوی و آتیش درست کردن و ... برات میزارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی