شیطنتهای آیلین
شیطنتهای آیلین دخترم، پاره تنم! این روزا خیلی شیطون بلا شدی و هر روز کارهات، شیرین و شیرین تر میشه و دیدن این کارهای بامزه ات، باعث میشه با وجود تمام مسائل و درگیریهای زندگی، لبخند بر لبانمان بیاد و لحظه ای تمام اونها رو فراموش کنیم. از جمله می تونم به موارد زیر اشاره کنم:
- در کنار علاقه به نقاشی، علاقه زیادی به مداد رنگی پیدا کردی به طوریکه بعد از خط خطی کردن کاغذ، همه مداد رنگیها رو توی دستت جمع میکنی و ولشون نمی کنی. حتی بعضی وقتها مداد رنگی به دست می خوابی و بعد از خوابیدنت اونها رو از دستت میگیرم.
- چند روز پیش وقتی کاپشنم رو که دور کلاهش خز داره، پوشیده بودم، خیلی بامزه به خزش نگاه کردی و گفتی " پیشی پیشی". مدام هم میومدی و روی خزش دست میکشیدی و میگفتی " نا نا، پیشی پیشی".
- وقتی که برنامه ای تماشا میکنی یا چیزی میخوری و ... با تموم شدنش، دستت رو به نشانه تموم شدن حرکت میدی و میگی" دا " و اونقدر سوزناک میگی که دل آدم کباب میشه.
- معمولاً وقتی که چیزی رو روی زمین میریزی، سرم رو تکون میدم و نچ نچ میکنم. دیروز تو هم وقتی آب رو ریختی روی میز، سریع منو صدا کردی و همراه با تکون دادن سرت، نچ نچ کردی. ( من که نتونستم جلوی خندم رو بگیرم)
- جدیداً برای غذا خوردن از لفظ " نام نام" استفاده می کنی. به طوریکه وقتی میخوای چیزی بخوری خیلی بامزه میگی " نامی نامی".
- لیوان یا در وسایل رو میگیری جلوی دهنت و هوای داخلش رو میکشی و بعد از اینکه به دهنت چسبید، لیوان رو ول میکنی و از این اتفاق لذت میبری.
- نمیدونم چرا هر وقت بابا رو می بینی یاد عروسکت میفتی و بدو بدو میری و عروسکت رو میدی دستش. حتی هر وقت میبینی گذاشته زمین بازم اصرار داری بدی بغلش.
- این روزا ادای منو وقتیکه تو رو از کاری نهی میکنم، درمیاری، به طوریکه انگشت اشاره ات رو بالا میگیری و خیلی بامزه دستت رو تکون میدی و میگی نا نا نا ( یعنی نه نه نه ).
