سرسره بازی آیلین
نازنین محبوبم! این روزها هر وقت لباسهایت رو عوض میکنم، فکر میکنی می خوای بری بیرون و خیلی با مزه، چشمات برق می زنه و با اون زبون شیرینت مدام میگی "دد". این آخر هفته هم با اینکه همگی مریض شده بودیم، ولی وقتی دیدیم دلت میخواد بری بیرون، سریع آماده شدیم و با بابا رفتیم پارک گلها تا تاب سواری و سرسره بازی کنی.
دختر شیطونم! بابا از اینکه دید این همه از سرسره سواری خوشت میاد و حرفه ای هستی، تعجب کرده بود. چون دیگه الان وقتی تو رو بالای سرسره میزارم، خودت جلو میایی و قشنگ سر می خوری تا به پایین سرسره برسی. البته منم پایین سرسره منتظر میشینم تا بگیرمت. دخترم! وقتی از سرسره داری میای پایین، قیافت خیلی بامزه و دیدنیه، چون چشمات گرد و پر از هیجان میشه. نکته جالب اینجاست که خیلی وقتها هم، خیلی بامزه میگی "سه" و بعد از سرسره میای پایین.
عزیزم! برای ما هیچ چیزی، دلپذیرتر از تماشای خنده های زیبایت نیست.