نوروز 96
دختر عزیزم! امسال دیگه معنی سال نو و بهار رو خوب متوجه شده بودی و هیجان خاصی برای اومدن عید داشتی. طوریکه که با دیدن سبزه و ماهی و ... ذوق میکردی و بیصبرانه منتظر عید بودی. امسال برای جشن نوروز رفتیم خوی و اونجا دور هم جمع شدیم و لحظات خوبی رو کنار هم بودیم. خدا رو شکر هوا هم خیلی خوب بود و به همگی ما خیلی خوش گذشت. خوشبختانه همونجا هم عروسی دعوت شدیم و باعث شد اولین مراسم حنابندان رو هم ببینی. جالبه که از دیدن این مراسم خیلی خوشحال شدی و با هیجان کامل شمع گرفتی دستت و کف دستت حنا گذاشتی. نفسم! بالاخره راضی شدی که موهات رو کوتاه کنی و خاله الناز زحمت این کارو کشید....