سفرنامه کرمانشاه (3)
آیلین جونم! صبح روز دوم مسافرتمون، به سمت غار قوری قلعه راه افتادیم. خوشبختانه جاده خیلی با صفایی داشت و از مابین مزارع گندم و خیار و هندوانه رد میشد. وقتی هم وارد غار شدیم، یه هوای خنکی داشت که توی گرمای تابستون خیلی دلچسب بود. البته تو سردت شده بود و یه کم هم احساس ترس داشتی ولی خوشم میاد که سریع خودت رو با شرایط وفق میدی و از جایی که هستی لذت میبری. خلاصه که این اولین بار بود که غار میدیدی و تجربه خوبی برات شد. بعد از بیرو اومدن از غار هم سوار یه چرخ فلک دستی شدی که مربوط به زمان بچگی ما بود ولی کلی خوشت اومد. بعد از غار، رفتیم بازار مرزی جوانرود و از او...