آیلین جونم! دلم میخواد چند تا خاطره جالب برات اینجا ثبت کنم تا بعدها خودت هم اینا رو بخونی و ببینی که چه دختر شیرینی بودی عزیزم. آیلین: مامان فردانه! بیا بریم پارک. مامان: عزیزم الان ماشین نداریم. بعدا می برمت. آیلین: خوب بیا راه راه بریم. رفتیم کنسرت و داریم از سالن خارج میشیم، خیلی بامزه میگی " مامان! خانم دکترم گفته بچه ها رو سینما هم ببرید ". رفتیم خونه خاله افسانه و هر چقدر بهت میگم بیا بریم خونه، راضی نمیشی. ولی به محض اینکه میگم میخواهیم فردا با بابا دیوارهای خونه رو بشوریم، سریع وسایلت رو جمع میکنی و عجله داری که برگردیم خونه. حتی اصرار میکنی ...