استخر رفتن آيلين
آیلین جونم! بالاخره دیروز طلسم رو شکستیم و موفق شدیم بعد از سه سال، بریم استخر نزدیک خونمون. البته خوب دلیلش اینه که این مدت، همش درگیر مسایل بارداری و بچه داری بودم و تقریباً امسال اولین سالیه که می تونم به همراه دختر خوشگلم برم استخر. دلبندم! نمی تونم هیجان زدگی و خوشحالیت از آب بازی کردن و بالا و پایین پریدن توی آب رو بطور کامل توصیف کنم. فقط اینو بگم که وقتی برده بودمت دستشویی، یکدفعه پام سر خورد و قوزک پام خیلی درد گرفت و تو برای اینکه زودتر برگردیم توی آب، تند تند منو ناز و بوس میکردی و میگفتی " مامان ناز ". دخترکم! خوشبختانه اونجا یه استخر کوچیک هم مخصوص بچه ها داشت که آبش گرمتر بود. جالبه که توی آب، مثل یه ش...