سيزده بدر 93
دختر گلم! قسمت دوم تعطيلات نوروز رو يكدفعه تصميم گرفتيم كه بريم خوي و تنها نمونيم. به همين خاطر دوشنبه شب راه افتاديم و چون بي خبر رفته بوديم، صبح با ديدنمون همه سوپرايز شدن. دلبندم! با اينكه موقع اومدن، توي مسير برف باريده بود و هوا حدود 15- بود، ولي خوشبختانه روز سيزده بدر هوا عالي و آفتابي شد. خانواده خاله فاطمه و پوران خانم هم به جمع ما پيوستند و باعث شدن به همه خوش بگذره. از همه مهمتر اينكه در همسايگي باغ عمه فاطمه يه سگ 4 تا توله داشت كه وقتي ميومدن پيش ما كلي ذوق ميكردي و مدام دنبالشون بودي و ميخواستي نازشون كني. جالبه كه در اين مورد آشنا و غريبه نمي شناختي و دست همه رو ميگرفتي و ميرفتي پيش سگها و خيلي ناز صداشون ميكردي و ميگفتي...